۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

کوچه عبور
کوهستانهای سخت وسپید
                             گذرگاههای پیچ پیچ وطوفانی
                                                             قله های مه گرفته وکبود
                                     ماوگامهای بلند
                               عشق وشهوت وغرور
                                            .
                                            .
                                            .
گوش کن،
              توآخرین عابراین کوچه نیستی.

۱۶ نظر:

آسمان سخت گفت...

سلام دوست خوبم
مرسی که به من سر زدین . شعرکوتاه و زیبایی بود . البته تصویر شفافی نتونستم ازش دربیارم . اما درکل ازسفیدی کوه و ... لذت بردم .
راستی پاسخ شما رو هم زیر کامنتتون دادم . اگه دوست داشتین میتونین تشریف بیارین و بخونین .
شاد باشین .

ghoghnoos گفت...

سلام
انتخاب زیبایی بود
همیشه شاد باشید و موفق

فریده جلیلوند گفت...

دوست عزیز
وقت شما به زیبایی
ممنونم امدید و در غم دوری مادرم شریک
شدید .
اینبار از نوشته انتخابی شما بوی امید
بچشم میخورد . ارزوی سعادت برای شما
و ارامش برای مادر گرامی تان را دارم
موفقیت همراه شما باشد.
فریده جلیلوند

الي گفت...

از دره هاي مه آلود ميگذرم
معبدي پيداست
مي روم
شايد گريه بياموزم
*
به خواندن شعر شما ياد اين شعر افتادم كه هميشه يادمه . موفق باشيد !

آذین گفت...

شعر خوبی بود. خصوصاٌ آخرین سطر شعر را دوست داشتم: گوش کن تا آخرین عابر نیستی!

ونوس گفت...

تاروپودش را ازخوبی ومهر
خوشتر ازتافته یاس وسحربافته ام
"دوستت دارم" را
من دلاویزترین شهرجهان یافته ام

گاهی مطمئن میشوم بایدمسافر این دنیا می بودیم تا هرکدام دوست داشتن را بازبان خود روایت کنیم...دوست داشتن مادر،همسر،فرزند،انسان وانسان...باید می بودیم وبه دنیا می آمدیم ومی رفتیم تا نقشی به شگفتی آفرینش می آفریدیم وماندگار میشدیم...ای خوش آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
شادباش حسین عزیز

ونوس گفت...

هر روز کودکی به دنیا می آورم ...

ومن مانده ام که چگونه این همه کودک را در ذهن خود گنجانده بودم...
بروزم.
شادباش

الي گفت...

سلام !
به توصيه ي شما بعدن نوشت را حذف كردم . خودمم فهميده بودم ضايع است ولي فكر كردم صادق باشم !
من يه داستانك ديگه نوشتم ، بياييد خوشحال مي شوم . به اميد سلامت همه ي مادران .

فریده جلیلوند گفت...

دوست گرامی
سپاسگزارم از حضور و توجه شما به
نوشته ام . من دیروز با نت مشکل
داشتم و می خواستم لینک شما را قرار
بدهم ولی نمی توانستم . خوشبختانه
امشب اینکار را انجام می دهم و بسیار
متشکرم از لینک شما
اشنایی با دوستان خوب علیرغم اختلاف سنی ، بسیار ارزشمند است .
فریده جلیلوند

سپیده گفت...

سلام بابت خوندن تک تک نوشته هام ازتون بی نهایت سپاسگذارم و این احترام شما رو نزد من صد چندان میکنه شما با حضورتون و نقد نوشته هام منو سرشار از محبت خالصانه تون میکنید متشکرم بابت کامنت زیباتون در اولین پستم

شعرتون منوبه فکر وادار کرد شاید به خاطر تاکید رو جمله ی آخر ممنونم

آسمان سخت گفت...

سلام دوست خوبم کوتاه بود وپرمعنا . معمولا حرفای قشنگ توی 2 -3 جمله جا میگیرن اما دنیایی از معنا و پیام رو پشت خودشون دارن .
راستی فکر میکنم یه بار توضیح دادم در مورد عکس و شعرهام .
همه ی شعرهام مربوط به عکسهایی که میذارم نیست . البته چند تا پست پشت هم اینطور شده . اما اگه به پست های قبلی من مراجعه کنین می بینین که همش اینطور نیست .
سعی میکنم گاه گداری شعربذارم بدون همراه بودن با عکس .
شاد باشین .

آذین گفت...

در انتظار شعر جدیدی از شما هستم...

فریده جلیلوند گفت...

سلام و خسته نباشید
متشکرم که سر زدید . از توجه تان هم
ممنونم . انتخاب زیبایتان را هم مجدد
خواندم .
ما اخرین عابر کوچه زندگی نیستیم ولی
ما عابر کوچه زندگی خود هستیم و . . .
بکام باشید
فریده جلیلوند

آسمان سخت گفت...

مردمي كه نگاه ملي و آرزوهاي خويش را به فراموشي سپرده اند ، همچون بيماران آسيب پذيرند . ارد بزرگ

سلام دوست خوبم . هنوز به روز نشدین ؟
من به روزم .
شاد باشین .

خاتون گفت...

خب كوچه‌ها هميشه رهگراني خواهند داشت كه تو هيچ وقت مسافر آخر آن كوچه نباشي

ونوس گفت...

سلام حسين عزيز
انگار هنوز قدرت آنكه اوضاع روحيه ام را در نوشته هايم دخالت ندهم ندارم..به زمان احتياج دارم تا با آشفتگيهايم كنار بياييم.سعي ميكنم صادقانه آنچه را كه بايد بگويم <بگويم..هرچند ساده باشد...
براي خستگيهايم دعا كن..من هنوز براي مادرت دعا ميكنم
بروزم...شادباش