به یاددوستم مهدی سراج که نمی دانم کجاست .
فرزند خاک
فرزند خاک را می بینم
که برای عشق ورزیدن زاده شده
ورنج بردن.
اورا می بینم
که با هرسوسوی امیدی
بر ساقهای لغزان خویش می ایستد،
وچه عجب!!
که این ایستادن را
۴ نظر:
سلام جناب احمد زاده عزیز
ممنونم که آمدید
سلام
خسته نباشید
برام جالب بود عنوان وبلاگتون، با اسم اینترنتی من یکیه...
موفق باشید
سلام جناب احمد زاده ی نازنین بسیار سپاسگذارم از اینکه اومدید و نظرات کارشناسانه تونو در مورد شعرهام دادید باعث خرسندی برام اتفاق اشنایی با شما عزیز شعر بسیار زیبایی هم سرودید موفق باشید و مانا
سلام روز و روزگار بکام جناب احمد زاده ی گرامی...طاعات و عبادات مقبول
ارسال یک نظر